بیانیه مجمع عدالت‌خواه دانشجویان دانشگاه شیراز در رابطه با مسئله باغشهری‌ها در حالی مطرح می‌شود که این پدیده سکونتی از ده‌ها سال پیش با عناوین مختلف توسعه‌ای در راستای آبادانی عرصه‌های طبیعی در اراضی ملی پیشنهاد داده شد ‌که در فرآیند اجرایی آن این طرح با شکست و نتایج نامطلوبی همراه گشت که آثار سوء آن در شرایط کنونی به یک مسئله سخت برای مدیران تبدیل شده است؛ به گونه‌ای که هر از گاهی با پیشنهاداتی از سوی کارشناسان و مسئولان سعی بر ساماندهی و قانونی کردن این فرآیند مشکل‌دار در فارس می‌شود اما به دلیل زمین‌خواری و تفکیک اراضی ملی و نداشتن کاربری مشخصی برای زمین‌ها همچنان باید شاهد افزایش عمق این مسئله استانی و ملی باشیم.

در متن کامل این بیانیه آمده است:

بیانیه تفصیلی مجمع دانشجویی آرمان (عدالتخواه) دانشگاه شیراز

در خصوص  « طرح ساماندهی مجتمع های باغشهری »

فروردین ماه  ۱۴۰۳

مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای ( دام عزه ) :

« ما برای اجرای عدالت آمده ایم . قشر محروم مردم ، بلندگو و تریبون ندارند ؛ اما قشر مرفه و زرمند و زورمند ، هم از تریبونها به ناحق استفاده می کنند ؛ هم هرجا بخواهند ، در بدنه اعمال نفوذ می کنند و کارشان را پیش می برند ؛ ولی آن قشر محروم زمین می مانند  » ۵/۶/۱۳۸۰

« برخی می خواهند با عنوان تندروی ، عدالت را متهم و محکوم کنند . عدالت تندروی نیست ، حق گرایی است ؛ توجه به حقوق آحاد مردم است . جلوگیری از ویژه خواری است . جلوگیری از تجاوز و تعدی به حقوق مظلومان است .در یک کشور کسان زیادی پیدا می شوند که اگر دستگاه مسئول قضایی به مدد آنها نشتابد ، در امواج درگیری های گوناگون لگدمال می شوند » ۱۲/۵/۱۳۸۴

 

با سلام و صلوات بر خاتم انبیاء محمد مصطفی (ص) و خاندان پاکش ( علیهم السلام ) و درود و سلام بر روح مطهر شهدای قدسی انقلاب اسلامی و پیر و مرشد ما خمینی کبیر (ره)

پیرو جلسات متعدد مجمع دانشجویی آرمان دانشگاه شیراز در خصوص « معضل باغشهرها » و اثرات اجرای این پروژه در استان فارس و کشور با کارشناسان صاحب نظر و مسئولین و متعاقب آن مطرح شدن و ابلاغ طرح ساماندهی و تعیین تکلیف باغ شهرهای موجود در استان فارس توسط استانداری فارس که به پیشنهاد مدیرکل راه و شهرسازی استان فارس در کارگروه « امور زیربنایی ، توسعه روستایی ، عشایری ، شهری و آمایش سرزمین و محیط زیست » و همچنین « شورای برنامه ریزی و توسعه استان فارس » به تصویب رسیده بود ، پس از بحث و بررسی و دقت در محتوای طرح و تفحص در انگیزه های طراحان و پیشینه مسئله ، نکات زیر جهت اطلاع افکار عمومی و جامعه دانشگاهی ارائه می گردد :

۱ – طرح «فلاحت در فراغت» که از ابتدا و در مرحله طراحی ابتدایی ، مورد مخالفت کارشناسان و صاحب نظران خبره در استان بود و بعدا در اجرا ، انبوهی از مشکلات را طی سه دهه برای استان به ارمغان آورد و موجی که در ایجاد شرکت های اقماری و کپی کار حقوقی و خصوصی در سراسر استان و حتی کشور ایجاد نمود ، باید به عنوان یک « اشتباه راهبردی » و « معضل » شناسایی بشود و در قدم اول و در شناسایی نظام مسائل و در مرحله بعد یافتن راه حل ها و راه کارها ، نباید مجددا اشتباه گذشته را تکرار نمود . کارشناسان عالی استان هم که در اسفندماه در جمع دانشجویان دانشگاه شیرازحاضر شدند ، به معضل و کلاف سردگم بودن مسئله باغشهرها اذعان داشتند و هدف از طراحی شیوه نامه ساماندهی باغشهرها را صرفا « احیاء حقوق از دست رفته دولت و بازگرداندن بخشی از مطالبات و ایجاد وحدت رویه » دانستند !

میدانیم که دستور کار اصلی امام جمعه سابق شیراز ، مرحوم آیت الله حائری شیرازی و اعضای دفتر ایشان ، طرح فلاحت در فراغت بود و مقامات اجرایی آن زمان که با این طرح همراهی نمی کردند مورد شماتت و توبیخ قرار می گرفتند ؛ از جمله خطبه نماز جمعه معروفی که مدیران منابع طبیعی جهت رفع کدورت ها دعوت شدند و در میان خطبه ، خطیب محترم یک بوته خار و یک میوه مرکبات به مردم نشان دادند و گفتند مردم اینها – اشاره به مدیران جهاد کشاورزی و منابع طبیعی – می گویند این بوته خار خوب خوب است و ما می گوئیم این میوه !

مستمسک موسسه فلاحت در فراغت و تابعین و لاحقین به ایده باغشهر سازی ، ابتدا طرح طوبی و اصطلاحا زنده کردن زمین های موات بود . طرح طوبی که با هدف حفاظت و بهره برداری بهینه از منابع آب و خاک کشور و ایجاد فرصت شغلی از طریق احداث باغ با استفاده از درختان مثمر و غیر مثمر تهیه شده بود و اراضی جنگلی ملی با هدف توسعه جنگل و غنی سازی و احیاء رویشگاه های جنگلی ، اراضی ملی غیر جنگلی و مراتع غیر مشجر و سطوح شیبدار در معرض فرسایش خاک و دیمزارهای کم بازده را هدف قرار گرفته بود و قرار بود به احیاء و توسعه منابع طبیعی ، بهره برداری بهینه از آب و خاک و اراضی مستعد استان و تولید پایدار و مستمر و تثبیت شغل در روستاها بیانجامد ، عملا به عکس و ضد خود تبدیل شد . قرار بود واگذاری مراتع عمومی از حریم روستاها ، حریم قانون تاسیسات دولتی ، پارک های جنگلی و جنگلکاریهای دست کاشت ، حریم راه ها و مسیرهای شهری و عشایری و طرح های مصوب مرتع داری و جنگل داری و آبخیزداری ، مطلقا ممنوع باشد ، اما همه این ممنوعه ها ۱۰۰ درصد اجرا شد ! و قرار بود متقاضیان طرح اولویت بندی شوند ( اولویت های سه گانه ) و به ترتیب به دامداران و جنگل نشینان و مرتع نشینان که مجوز قبلی دارند و برای حفظ و احیا و توسعه منابع طبیعی به ویژه کسانی که در اجرای طرح تعادل دام و مرتع همکاری جدی دارند ، بهره برداری عرفی و محلی که سابقه کشت و مرتع داری داشته اند ( مشروط به ترک بهره برداری غیر اصولی و غیر مجاز ) و در نهایت به فارغ التحصیلان رشته های کشاورزی و منابع طبیعی واگذاری صورت پذیرد ، اما به لطایف الحیلی همه این اولویت ها جابه جا یا نادیده گرفته شد !

قرار بود واگذاری به هر فرد حقیقی یا تعاونی ها و شرکت ها حداکثر سه برابر عرف محلی ( عرف محلی زمینی است که در هر منطقه با توجه به نوع کاشت و هزینه های اجرایی مایحتاج یک ساله یک خانواده را تامین کند ) باشد اما در عمل هزاران هکتار واگذاری و اقدامات اعجاب آور صورت پذیرفت .

تعهدات دریافت کنندگان زمین ها این بود که زمین های واگذاری را نفروشند یا به غیر منتقل نکنند ، اراضی را حفظ کرده و به اراضی دولتی دیگر تجاوز ننمایند ؛ عدم تفکیک اراضی و قطعه قطعه کردن اراضی خط  قرمز طرح طوبی بود و باید به جز کاربری مصوب ، کاربری دیگری از اراضی واگذار شده نداشته باشند ، اما با حداکثر تخفیف در قیمت ( مجانی در برخی عرصه ها ) در کمیسیون ها بریدند و دوختند و  با خط کش و حداقل پرتی و حداکثر نقد کردن انفال و اراضی ملی ، همه را تفکیک و ویلاسازی و استخر سازی کردند و فروختند و انشعابات غیر مجاز و استفاده از منابع آب های زیرزمینی و استفاده از درختان و گونه هایی که مشکلات زیست محیطی و ممنوعیت قطعی داشت ، به امری روزمره تبدیل شد . طرح یکپارچه سازی برای حفظ اراضی طبیعی تبدیل شد به طرح تفکیک سازی و نقد کردن اراضی استان فارس !

بعدها که کار بالا گرفت و به استانهای دیگر تسری پیدا کرد و به واسطه همان طراحان اولیه به آقای دولت احمدی نژاد هم راه پیدا کرد و قرار بود فاجعه ای در مقیاس ملی ، قانونی شود ، اعلام نگرانی مقام معظم رهبری در خصوص باغشهرها ، بخشی از سرعت این شبکه های سازمان یافته را گرفت ؛ تعجب اینجاست کسانی که به دنبال کشف منویات رهبر انقلاب و ناگفته ها جهت سربازی در دو سه خط جلوتر و عرصه گشایی برای ولی هستند و دم از ولایت مداری می زنند ، در برابر تصریح و پشت بلندگو گفتن ها و رهنمودهای ایشان ، گویی با چشمان باز به خواب رفته و قدرت محاسبه و تصمیم گیری را از دست داده اند !

قباد افشار ، رئیس سابق سازمان امور اراضی کشور در مصاحبه ای در دوم شهریورماه ۱۳۹۴ گفته بود ( روزنامه خبر جنوب ) : « زمین خواری در فارس بر خلاف سایر استان ها که حرکتی فردی بوده در فارس حرکتی سازمان یافته ، تشکیلاتی و توسط شرکت های بزرگ بوده است … تخلفات زمین خواری در فارس بسیار متنوع است و شامل تغییر غیر قانونی کاربری اراضی ، تصرف غیر مجاز اراضی ، تفکیک ، تخریب و ساخت و ساز بوده است … تخمین زمین خواری در فارس  بین ۱۵ هزار تا ۲۰ هزار هکتار است … از جمله شرکت های متخلف فلاحت در فراغت است …. تمامی باغشهرهای فارس غیر قانونی و تخلف است و باید تخریب شود و یکپارچه سازی اراضی اتفاق بیفتد »

در صفحه اول این طرح یا شیوه نامه که توسط معاون هماهنگی امور عمرانی استانداری فارس به همه فرمانداران شهرستانهای تابعه ابلاغ شده است و در مقدمه و در همان گام اول  ، با یک صفحه مدح نامه از طرح فلاحت در فراغت و برشمردن خدمات و مزایای این طرح برای استان روبرو می شویم و در ادامه طراحان گله می کنند که : « با گذشت قریب ۳ دهه از اجرای این طرح در سطح استان فارس ، و علی رغم حمایت تمام قد مسئولین قبلی از اجرای طرحهای باغشهری ، متاسفانه شاهد برخوردهای نادرست با این موضوع می باشیم و لازم است مدیریت فعلی استان با پذیرش مسئولیتهای سابق و تمامی حمایتهایی که در سالهای قبل از این طرح داشته اند به بررسی وضعیت موجود پرداخته و در شرایط حاضر ضرورت بررسی و وضعیت موجود این طرح ، اصلاح و ساماندهی رویه های معمول و یا بازنگری در کلیات طرح بیش از هر زمان دیگر اجتناب ناپذیر است. » !! و اینجاست که ما بدهکار آیقایان هم می شویم که چرا برای این تخلف بزرگ که سرمایه های خرد استان و دارایی های عمومی و اندک مردم را در سرابی به باد داد ، بر دلال بازی و بحران زمین دامن زد ، توسعه عمومی استان را سالها به تاخیر انداخته و هزاران مشکل اجتماعی و فرهنگی و شهری که برای آن می توان کتاب نوشت را ایجاد کرده ، دغدغه لازم را نداریم و کار بزرگواران را معطل و پا در هوا گذاشته ایم و به تخلفات رنگارنگ ، جایزه نمی دهیم ! توبه کنید مدیران فعلی و عبرت بگیرید !

این برخورد در متن و محتوا با اظهارات شفاهی مسئولین که در صدد حل مشکل و معضل باغشهرها و ساماندهی خطای بزرگ گذشته است ، نمی خواند و در گام اول ما را متوجه میسازد که در خوشبینانه ترین حالت ، با تکرار سلسله اشتباهات گذشته مواجه هستیم و در نگاه بدبینانه ، با همان « حرکت های سازمان یافته و تشکیلات » متخلفی که آقای قباد افشار اشاره کرده اند ، روبرو شده ایم .

۲ – در هیچ یک از قوانین کشور ، چیزی به نام باغشهر نداریم و تنها در شهر جدید صدرا و همزمان با شکل گیری و قوام پیدا کردن طرح فلاحت در فراغت و شرکت های اقماری ، از ابتدا به جای عنوان باغشهری ، یک گزینه قانونی به نام « مسکونی با تراکم بسیار کم » دیده شده است ؛ این « باغ مسکن یا باغ خانه ها » که کمترین اثر آن جداکردن قشر مرفه از قشر معمولی زیست بوم بوده است ، به نهادها و مجموعه های خاص و افراد حقیقی واگذار شد و امروزه هزاران میلیارد تومان ارزش دارد ؛ قصه پر غصه صدرا و زمین های مجمع جهانی اهل بیت ع و اوقاف و مسائل آن ، خود ماجرایی شگفت انگیز و مستند است که باید جداگانه به آن پرداخت .

می دانیم اصلی ترین مشکل باغشهرها مغایرت با دو قانون بالادستی مهم و حیاتی است ؛ اول قانون حفظ کاربری اراضی زراعی و باغات و دوم قانون جلوگیری از خرد شدن اراضی زراعی و باغات  . عصاره این طرح و راهبرد اصلی آن ، خوراندن فرمول شهر جدید صدرا به هزاران باغشهر غیر قانونی موجود است ( تخمین ها بیش از ۲۵۰ هزار قطعه می باشد و یقینا با آمایش و عکس برداری های هوایی و نظارت آهنین و جلوگیری از رشوه و اعمال نفوذها ، این عدد افزایش قابل توجهی خواهد یافت ) به این ترتیب با تقسیم بندی هایی ، مجموعه های غیر قانونی باغشهری را به شهرها الحاق کنند ( ظاهرا این میزان الحاق در نوعش خودش در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بی سابقه است ) و دست مقامات قانونی مجری آن دو قانون مهم بالا را از سر این باغشهرها کوتاه نمایند ؛ دیگر نه تخریبی در کار است و نه رای دادگاهی و نه قلع و قمعی ! در این صورت به صورت دومینویی مشکلات باغشهرداران حل خواهد شد و با قرار گرفتن در « محدوده قانونی شهر » و استناد به قوانین موجود مانند ۱۴ قانون زمین شهری ، بحث تفکیک کردن و ۱۰ درصد سطح اشغال و ۲۰ درصد تراکم و مجوزهای مربوطه به صورت طبیعی اتفاق خواهد افتاد و تخلفات هم به کمیسیون های مربوطه خواهد رفت و با پرداخت رد مظالم و هزینه ای مختصر ، همه راضی و صورت مسئله بکلی پاک خواهد شد .

۳ – ایرادات زیست محیطی به این شیوه نامه و مهم ترین شاخصه آن یعنی مسئله آب همچنان باقی است . خشکسالی در استان فارس و نابودی سفره های آب زیر زمینی دیگر صرفا مسئله ای در پشت اتاق دربسته و مباحث کارشناسی نیست و امرزو با تبعات آن دست و پنجه نرم می کنیم . در این طرح ، استعلامی از مرجع قانونی یعنی شرکت آب منطقه ای صورت خواهد گرفت که آیا چاه موجود قانونی است یا امکان درخواست مجوز جدید را دارد یا نه و پس از آن به بحث میزان استحصال و نظارت بر آن خواهیم رسید ؛ تجربه نشان داده که سپردن امضاهای میلیاردی به افراد و مجموعه ها و امید به تقوای فردی این و آن و نظارت ها شکلی بی حاصل ، جز ایجاد محل درآمد جدید از فساد و رشوه و اعمال نفوذ ، حاصلی نخواهد داشت . نکته مهم تر این است که در گذشته برای باغشهرهای غیر قانونی ، انواع چاه ها زده شده و همین امروز در حال استفاده غیر مجاز و بیش از حد از منابع آب زیرزمینی هستند و در برخی مناطق ، چاه های آهکی با عمق ۴۰۰ متر و بیشتر که صرفا برای شرب عمومی مجوز دارد ، برای پرکردن استخرها و آب دادن به درختان حفر شده است ، تکلیف اینها چه خواهد شد ؟ هزاران چاه عمیق گازوئیلی که شبها مشغول کارند و عامدانه برقی نمی شوند ( فرار از نظارت و روشن شدن میزان برداشت ) ، چه خواهند شد ؟ وقتی مهر قانونی بر یک اقدام سراسر تخلف می زنید و پولی به خزانه برمیگردد ، صد برابر آن پول را باید از خزانه دولت و بیت المال بردارید و مشکلات دیگر و مطالبه های رنگارنگی که در پیش هست را سامان بدهید ! عملا هیچ در هیچ

۴ – دولت و نهاد عالی استان ، به این امید که پس از الحاق باغشهرهای غیر قانونی به محدوده شهری ،  ۴۳ درصد ماده ۱۰۱ و ۲۰ درصد ورود به محدوده و جریمه های کمیسیون ماده ۱۰۰ را تجمیع و به صورت ریالی اخذ خواهد نمود ، به اجرای این طرح راضی شده اند . از سوی دیگر ، برای خروجی « کمیته رصد نارضایتی های اجتماعی » که یکی از مهم ترین موارد آن ، مسئله تجمعات مردمی و مطالبات باغشهر داران است و فشارهای دائمی عناصر ذی نفوذ در دستگاه های دولتی ( وکلای کارشناس ، پروژه بگیران ، محلل ها ، کارچاق کن ها ) و حتی خود نهادهایی که واگذاری داشته اند و به انواع روش ها در صدد حل مشکل نیروهای خود هستند ، هم راه حلی پیدا می شود و از این زاویه ، رفتار عناصر سالم دولت و کارشناسان آن قابل فهم است . دستگاه قضایی نیز از حجم پرونده های خود به صورت قابل توجهی خواهد کاست و دیگر لازم نیست امور اراضی تشکیل پرونده بدهد و دادگاه ببیند که این سازه و باغ سه سال عمر دارد یا نه ( بیش از سه سال از خود رفع مسئولیت می کند و منع تعقیب قضایی میخورد ) و حکم بدهد و امور اراضی و نماینده دستگاه قضا و نیروی انتظامی دنبال لودر و ماشین آلات باشند که در حین درگیری با مردم ، سازه ها را تخریب کنند ( سالانه درصد اندکی از باغشهرهای غیر مجاز تخریب می شود و به شیوه هایی ماورایی همواره عده ای مصون از تخریب هستند یا در نوبت آخر تخریب که هیچ وقت نخواهد آمد ، قرار می گیرند ! ) دستگاه های دولتی هم می توانند حق انشعاب بگیرند ( آب برق گاز و احتمالا تلفن ) و از برق دزدی و تخلفات مشابه جلوگیری می شود . در نهایت ، ما درک می کنیم الحاق این باغشهرهای غیر قانونی تحت عنوان « باغ» به « محدوده شهری » باری از دوش شما خواهد برداشت اما نکته ما اینجاست که این شیوه نامه ، ساده کردن مسئله و یافتن دم دستی ترین پاسخ برای آن است و به زوایای پیچیده  این کلاف سر در گم ، توجهی نشده است .

۵ – علاوه بر آورده برای دولت ، ارزش افزوده زیادی برای صاحبان فعلی باغشهرها ایجاد خواهد شد و باغشهرهای میلیاردی غیر قانونی سابق به باغ های چند ده میلیاردی قانونی در برخی مناطق تبدیل خواهد شد و این ارزش افزوده توجیهی ندارد ؛ ساز و کارهایی که در مجاورت باغشهرها ، باغشهرهای جدید ایجاد نشود و موج جدیدی از ساخت و ساز شبانه دیوار و سازه در این مناطق آلوده را شاهد نباشیم ، در این شیوه نامه دیده نشده یا در اجرا کارآمد نیست ؛ هر شیوه نامه ای در اجرا ، انواع تبصره ها خواهد خورد و در طول زمان و در اجرا ، با آن کاملا سلیقه ای رفتار می شود . برای این موضوع چه طراحی هایی صورت گرفته ؟ برای موج جدید باغشهری سازی چه فکری کرده ایم ؟ مشکل غیرقانونی های قبلی بعد از دو دهه حل شد ، چه پیامی برای متخلفین داریم که تخلف امروز شما هم در طول زمان و به همین شیوه ، حل نخواهد شد ؟ قانون دانان قانون شکن همواره در کمین چنین شیوه نامه ها و طرح هایی هستند و باید مراقبت شبانه روزی را به لیست کارها اضافه کرد .

۶ – مسئله تعارض منافع ، مسئله ای مهم در بحث طرح یا شیوه نامه ساماندهی است . تقریبا همه پنجاه و چند دستگاه استان ، نهادهای کشوری و لشکری ، یا خودشان توسط تعاونی های وابسته باغشهر ایجاد کرده اند یا از واسطه یا شرکتی برای نیروهای خود قطعاتی تهیه کرده و همه به نوعی ذینفع مستقیم هستند . بعضی کارشناسان ادارات ذیصلاح ، برای فرار از عنوان رشوه ، با موسسات باغشهرساز قرارداد مشاوره در ساعات غیر اداری امضا نموده ، عملا راه حل های قانونی برای تخلفات دست و پا می کردند و برخی پا را فراتر نهاده ، به عنوان پیشکار شرکت ها کاملا آشکار به رتق و فتق امور می پرداختند . هم اکنون افرادی چون آقایان اقبالی ( نماینده سابق مرحوم آیت الله حائری شیرازی در موسسه اقتصادی سازمان تبلیغات اسلامی شیراز ) و نبی زاده ( مدیر موسسه فلاحت در فراغت در گذشته ) در زندان عادل آباد شیراز حضور دارند و بسیاری از افراد متنفذ در گذشته و حال ، در مظان اتهام و در برخی پرونده ها تحت تعقیب قضایی قرار دارند ؛ با این وضع استان ، بنظر میرسد تعقیب طرح ساماندهی توسط همان مجموعه ها و افراد گذشته یا نماینده های جوان تر آنها ، منطقی و صحیح نباشد و می توان از اراده ای بالاتر از استان و توسط جمعی دیگر از کارشناسان مستقل کشوری که منفعت مستقیمی در این ماجرا ندارند ، حل مشکلات و ساماندهی را پیگیری نمود . ساماندهی تخلفات گذشتگان ، علاوه بر اعتراف به خلاف بودن روندها و کارنامه ها ، احتیاج به ذهن های آزاد از محاسبات و مصلحت ها دارد و شاید باید برای بعضی بیماری ها که پیشرفت زیادی کرده است ، تصمیمات سختی مثل قطع عضو یا جراحی گرفته شود که از خود بیمار انتظار چنین تصمیماتی نمی رود .

۷ – با مبحث الحاق ، در بخش قابل توجهی از باغشهرها که قیمت نجومی فعلی آنان ، افزایش چند برابری خواهد یافت ، مانند لواسان و شهرک های ویژه درون آن که طبقات خاصی در آنها ساکن هستند ( مانند شهرک باستی هیلز معروف به بورلی هیلز لواسان به وسعت حدود ۳۵۰ هکتار ) ، کلنی های جمعیتی با سبک زندگی خاص و مسائل خاص به وجود خواهد آمد ( هم اکنون هم وجود دارد و از نهادهای انتظامی و امنیتی قابل استعلام است ) که باید مورد توجه مقامات عالی استان قرار گیرد . وضعیت عمومی منطقه با ورود این سبک زندگی ها تغییر کرده و ساکنان روستاهای اطراف این مجموعه ها عملا به نیروهای خدماتی و نگهبان و … باغشهرها تبدیل شده اند و به واسطه آسیب های اجتماعی و پارتی های شبانه و جلسات خارج از عرفی که در این باغات برگزار می شود ، مشکلات جدی برای شیراز و حومه آن ایجاد شده است .

۸ – نظرات کارشناسان مستقل در این سالها کمتر شنیده شد یا با اعمال نفوذ برخی ، انعکاس مناسبی پیدا نکرد ؛ مثلا آقای محمد درویش ، رئیس وقت کمیته محیط زیست در یونسکو ، در مصاحبه با ایلنا در تاریخ ۱۴/۱/۱۴۰۱ مطالب قابل توجهی بیان کرده اند ؛ تیتر این مصاحبه این است : « طرح فلاحت در فراغت بزرگترین جنایت علیه محیط زیست فارس بود / ویلاسازی در مسیر رودخانه های استان باعث خشکسالی در پائین دست شد » ؛ مطالعه نظر کارشناسان مستقل و اساتید دانشکده های کشاورزی سطح استان ( برخی از این نظرات را ما در جزوه ای روشنگر جمع آوری کرده ایم و بزودی منتشر خواهیم کرد ) ، برای ما روشن میسازد که می توان در روز روشن ، نور خورشید را انکار کرد و سفید را سیاه جلوه داد و در آینده باید مراقب سفید شویی ها و قلب حقایق مشابه باشیم و انتظار از قشر آگاه جامعه خصوصا دانشگاهیان این است که به موقع نقش روشنگری و اصلاحی خود را ایفا نمایند .

این وجه سلبی و انتقادات ما به کلیت موضوع و این شیوه نامه یا طرح ابلاغی ؛ اما نکاتی اثباتی و توصیه هایی نیز به ذهن این جمع دانشجویی مطالبه گر و فعال در عرصه امر به معروف و نهی از منکر ویژه مسئولین و حاکمان میرسد که در ادامه خواهد آمد :

۱ – برای این طرح یا شیوه نامه ، اساسا پیوست فرهنگی اجتماعی یا زیست محیطی روشن دیده نشده است ؛ برای مشکلات فرهنگی و آسیب هایی که باغشهرها به شهر و روستاهای مجاور آن وارد کرده و تغییرات اجتماعی مهیبی که در بافت روستایی شاهد آن هستیم ، چه کسی باید چاره جویی کند ؟ یک پولی به عنوان رد مظالم بگیریم و تمام ، بدترین راه حل است و همین وضعیت استخوان در زخم ، بهتر از این شیوه تعریف مسئله و حل آن خواهد بود .

۲ – اگر الحاق صورت پذیرد ، برآوردی دارید که باغشهرهای غیر قانونی سابق و باغ های قانونی فعلی و صاحبان آنها ، چه هزینه ای به سیستم شهری و استانی تحمیل خواهند کرد ؟ عدد و رقم مشخصی برای خدماتی که تجمعات بعدی برای رفع آنها برگزار خواهد شد ، دارید ؟ این برآورد باید به مسئولان و تصمیم سازان و تصمیم گیران در اسرع وقت ارائه شود ؛ ایستگاه های آتش نشانی و اورژانس ، خدمات شهری و زیباسازی و فاضلاب ، فضاهای فرهنگی و آموزشی ، کلانتری ها و غیره

۳ – عکس های هوایی ، تهیه نقشه و برآورد دقیق ، آمارگیری و آمایش سرزمین همه عرصه های باغشهری و صدور شناسنامه برای همه آنها ( مجری ، مالک ، وضعیت فعلی و مشخصات اولیه ) ، شرط لازم و دارای اولویت برای این طرح یا شیوه نامه یا طرح های تکمیلی آینده است . در برخی مناطق مانند کوهمره سرخی ، جنگل های بلوط موجود را تفکیک کرده و فروخته اند ! با کمک دهیاران و نظارت دستگاه قضایی و نیروی انتظامی باید در طرحی ضربتی به تصویری دقیق از باغشهرها در استان رسید ؛ با چشمان بسته و تکیه بر برآوردها و شنیده ها ، نمی شود طرح های حیاتی را به ثمر نشاند .

۴ – عالی ترین مقام استان ( استاندار) در معبد مدیران ( استانداری ) و از طریق معاونت های مربوطه ، باید بحث باغ شهرها و آسیب شناسی و پیداکردن راه کارها را عمومی سازی و مردمی سازی کنند تا ترس بقیه از مواجه با این معضل بزرگ بریزد ؛ انتقاد در رسانه ها عادی سازی شود ، از کارشناسان حوزه های مختلف دعوت بعمل آید ، ثمن ها و تشکل های مردم نهاد و مطالبه گران در این مسئله فراخوان و بکارگیری شوند ، همایش های دانشگاهی برگزار شود ، پایان نامه های دانشگاهی تعریف شود ( این تهدید و معضل را چگونه به فرصت تبدیل کنیم ) ، با دعوت از سازمان بازرسی کل کشور و اختصاص شعبه اختصاصی توسط دستگاه قضایی ، شکایات مردمی ، اخبار فساد و پشت پرده ها و تخلفات جمع آوری شود ؛ حتی می توان اداره ای ویژه تشکیل داد با مکان و آدرس و مسئولین مشخص برای مراجعه عمومی مردمی به صورت متمرکز ؛ با شناخت و صورت بندی صحیح مسئله ، نیمی از راه را رفته ایم ؛ باید این مسئله به صورت ریشه ای شناسایی و یکبار برای همیشه حل گردد .

۵ – ظاهرا با امضای مقامات عالی استان ، بحث طرح ساماندهی سرعت اجرایی گرفته است ؛ مطالبه ما از امام جمعه محترم شیراز و نمایندگی ولی فقیه در استان ، آیت الله دژکام ، این است که علی رغم مراجعه دسته هایی از مردم و صاحبان باغشهرها و خصوصا برخی مسئولین و متنفذین در خصوص رفع مشکلات ثبتی باغشهرها ، در قضیه باغشهرهای غیر قانونی و طرح ساماندهی و اقدامات مشابه ، حداقل ورود و مداخله را بفرمایند تا چهره دانشگاهی و فرهنگی ایشان تحت تاثیر اقدامات گذشتگان قرار نگیرد ؛ ما آیت الله دژکام را شخصیتی فرهیخته و پیگیر عرصه فرهنگ عمومی ( اموری مانند سند مهندسی فرهنگی برش استان فارس و قرارگاه جهاد فرهنگی ) و یکپارچه سازی و سیاست گذاری موثر در امور فرهنگی اجتماعی و همچنین عالمی مطالبه گر و مردمی می شناسیم و بحث باغشهرهای غیر قانونی بهتر است توسط دستگاه های مسئول و متولیان امر پیگیری شود ؛ جایگاه ایشان اجل از ورود به مسائل اختلافی و شبه آلود است و حتی می توان با درخواست از حسابرسان خبره که قبلا هم از طرف بیت رهبر معظم انقلاب به شیراز آمده و مسائل مالی حرم شاهچراغ ع در دوران تولیت سابق را بررسی کرده اند ( بسیار دقیق و بدون ملاحظه ) ، از موسسه فلاحت در فراغت و همه فعالیت ها ، کارنامه مدیران و مشاوران ، گردش مالی و اقدامات آن گزارش جامعی تهیه نمایند ( آقای مهندس عبدالرحیم ذوالانوار مسئول وقت موسسه فلاحت در فراغت در اواخر دهه هشتاد در مصاحبه با روزنامه خبر جنوب ، گردش مالی موسسه را در آن زمان بیش از ۶۰۰ میلیارد تومان برآورد کرده بود ! ) و با این اقدام ، مهر پایانی بر همه مباحث و شبهات زده خواهد شد .

۶ – در نهایت با صحه بر این موضوع که معضل باغشهرها باید ساماندهی و خاتمه پیدا کند ، تقاضا داریم پس از شناخت صحیح مسئله و گفتگوی همه جانبه مردم و مسئولین ، توسط نمایندگان مجلس شورای اسلامی حوزه شیراز و زرقان و با محوریت آنها ، طرحی تهیه شود ( با همکاری استانداری امکان تهیه لایحه توسط دولت و ارائه به مجلس نیز هست ) و در خصوص باغشهرهای غیر قانونی و مشکلات آنها ، قانونی جامع تصویب گردد و از آئین نامه ها و شیوه نامه هایی که امکان تفسیر به رای یا تغییرات جزئی و کلی دارند ( آزموده را آزمودن خطاست ) ، پرهیز گردد . با این قانون ، حتی اگر بحث الحاق هم اتفاق بیفتد ، با ورود افکار عمومی ، مرکز پژوهشهای مجلس ، شورای نگهبان و سایر مجموعه های تخصصی ، جامعیت و وزن کارشناسی این مسئله بالا خواهد رفت و مهم تر از همه جلوی ادامه این وضع و روند در آینده گرفته خواهد شد و زمین خواری در فارس به ایستگاه پایانی خود خواهد رسید .

والعاقبه للمتقین

/پایان متن/