چند سال پیش(۱۳۹۶) به پیشنهاد و تقاضای یکی از دوستان و فعالان حوزه گردشگری (تورلیدر انگلیسی زبان) به دلیل ورود تعدادی از گردشگران خارجی (انگلیسی، فرانسوی، هندی تبار، آلمانی، چینی و روسی) به بافت تاریخی شیراز و بازدیدی که این عده از گردشگران از مراکز گردشگری شهر راز و مرودشت(تخت جمشید،نقس رستم) و پاسارگاد (مقبره کورش کبیر)و….داشتند به برنامههای بازدید این گروه گردشگر از حافظیه، سعدیه، مجموعه ارگ کریمخانی و…دعوت شدم. گردشگرانی که با علم و مطالعه قبلی به ایران آمده و پس از تهران به بازدید از اصفهان و یزد رفته و سپس به شهرمان شیراز آمده بودند. گردشگرانی حرفهای که در واقع سفیران فرهنگی کشورهای خود محسوب میگردیدند.
مترجمانی جوان این گروه حدودا بیست نفره را همراهی میکردند و به خوبی با علم و آگاهی از ایران و تاریخ پیش از اسلام و بعد از اسلام درباره بناهایی که آنها مورد بازدید قرار داده بودند توضیحات خوب و نسبتا جامع و کاملی را به این گروه از گردشگران ارائه داده و برای بنده که کمترین عضو از اعضای مطلع آن جمع بودم از حضور ارزشمند مترجمانی قابل و مسلط، باسواد و علاقهمند به ایران خرسند شدم. اما نکتهای که تعجب توام با تامل بنده و برخی اعضای جمع گردشگران داخلی و خارجی را برانگیخت، همانا بیسوادی مطلق و عدم اطلاع چند نفر مقام گردشگری استانی و کشوری حاضر در این جمع از گردشگرانی بود که تنها جهت عکس گرفتن و خودنمایی آمده بودند و دریغ از اینکه توان صحبت چند کلمه انگلیسی با این جمع از گردشگران را داشته باشند در حالیکه مترجمان حاضر در بازدیدها آنان را بعنوان مسئولان گردشگری و میراث فرهنگی فارس و کشور معرفی میکردند. همانجا حقیقتا آثار و تصاویری از تعجب در وجود مدیرانی که متولی گردشگری و میراث این استان و این کشورند را به وضوح میدیدم و به حال خودمان تاسف میخوردم که چرا باید این مسئولان که رابطه مستقیم با گردشگران دارند چهار کلام سواد و معلومات گردشگری ندارند و نمیتوانند حداق جملات انگلیسی در مواجه با گردشگران ملل مختلف را بر سر زبان آورند. با خود میپرسم چطور میشود فردی مدیرکل میراث و گردشگری یک استان یا یک مقام گردشگری در وزارتخانه میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی باشد اما توان صحبت کردن چند کلام ساده با گردشگران خارجی که اکثرا انگلیسی را به خوبی میدانند، نداشته باشند. وزارت خانهای که خود را متولی امور گردشگری میداند باید مدیران گردشگری صف و ستادی خود را به داشتن مدارک معتبر مکالمه زبانهای زنده دنیا به ویژه انگلیسی ملزم نماید تا برخیهایشان با آن همه بیسوادی و بیاطلاعی در مسائل گردشگری در برابر توریستهای خارجی زبان، افتضاح به بار نیاورده و آبروریزی نکنند و حیثیت و اعتبار وزارتخانه و یا ادارهکل استانهایشان را بر باد ندهند. ای کاش وزارت میراثفرهنگی، گردشگری و صنایعدستی با اجرای طرحهای ضربتی و فوری و تشویقی یا با عقد قراردادها و تفاهمنامهها با کانونهای آموزش زبان خارجه مدیران ارشد و اصلی امور گردشگری و میراث خود را به فراگیری زبان دوم خصوصا انگلیسی یا عربی دعوت و ملزم مینمود تا در مواجهه با گردشگران خارجی و پرسشهای آنان از آنها به لکنت زبان نیفتاده و ساکت در جمع مسلط به زبان خارجی نگردند.
به راستی مدیر یک اداره گردشگری که نه اطلاعی از تاریخ و فرهنگ کشور خود دارد و نه میتواند حتی کوچکترین مکالمه با گردشگران خارجی داشته باشد چگونه گزینش یا انتخاب و انتصاب میگردد؟ چرا برای انتصاب مدیران گردشگری لازمه انتصابشان را داشتن حداقل معلومات و توان صحبت کردن ولو مبتدی با یک زبان خارجی را شرط نمیگذارند؟ آیا فرصت رسیدگی به این مسائل مهم و تصمیمات لازمالاجرا در حوزههای گردشگری مرکز و مناطق مختلف کشور فرا نرسیده است؟ ضعف همیشگی و غیرقابل جبران مدیران گردشگری فاقد زبان و همیشه منتظر مترجمین موجود در محافل و مجالس و مراکز گردشگری را چه زمانی و توسط چه کسانی باید جبران کرد؟ چقدر تعجبآور است که مدیر یک مجموعه اقامتی اسم و رسمدار یا مدیر مرکز فرهنگی و گردشگری مطرح استان یا کشور نتواند به زبانهای زنده و مطرح دنیا با گردشگرانی که برای دیدن کشورمان ایران آمدهاند دو کلام انگلیسی صحبت کند؟
بنابراین الزام همه فعالان و مدیران ارشد و میانی و یا متولیان اصلی شاغل در اداراتکل داخلی و استانی وزارت میراثفرهنگی و گردشگری و موسسات و مراکز وابسته به این وزارتخانه را به فراگیری زبان دوم به ویژه زبان بینالمللی انگلیسی را باید بخشنامه نمود و از انتصاب افراد غیرمتخصص و کارنابلد ولو انسانهای شریف و کاردرست در این مجموعههای حساس که به نوعی ویترین روباز و قابل دید معرفی نظام و فرهنگ و هویت مردم و کشورمان محسوب میگردند خودداری نمود.
/پایان متن/
Monday, 11 December , 2023