سید محمدامین جعفری، نویسنده، پژوهشگر و فعال اجتماعی طی یادداشتی در رابطه با بایسته‌هایی در آستانه انتصاب استاندار جدید فارس با تاکید بر اینکه نمی‌توان مدیریت استان را با گروه‌های چند نفره ادامه داد و در این راستا بازی‌های تازه‌ای آغاز شده است از تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان خواستار کنار گذشتن منافع گروهی و تمرکز بر مصالح اصیل این سرزمین کهن در وفاق با متخصصان و نخبگان شد.

در متن کامل این یادداشت آمده است:

استان کهن فارس، این استان سرشار از برکت اما خسته و مظلوم ما، در هاشورها، حاشیه‌ها و سایه روشن‌های این روزهایش در التهاب پست‌پرستی‌های پیران خسته‌ی حاشیه‌ساز و تلاش‌هایی که برای نشستن بر کرسی مدیریت ارشد استان یا نشاندن آزموده‌های مردود و مطرود مورد نظر خویش بر آن کرسی از سر گرفته‌اند، مظلوم و بی‌پناه‌تر از همیشه به نظر می‌رسد و در این مدیران و مدیرسازان همیشگی با اختلاف‌افکنی‌ها و تمامیت‌خواهی‌های تمام‌نشدنیشان بازی‌های تازه‌ای آغاز کرده‌اند و همه‌ی امیدهای حامیان راستین پزشکیان و دولت تازه برآمده‌ی او را به مخاطره انداخته‌اند و هیچ نشانه‌ی امیدوارکننده‌ای برای پایان دادن به اختلاف‌ها و اختلاف‌سازی‌هایشان به ما نشان نمی‌دهند و این تازه یک سوی این تراژدی تلخ و یأس‌آور است. آن سوی تاریک‌تر ماجرا، همان‌هایی که در لحظه لحظه‌ی روزهای داغ تیرماه انتخاب، از هر فرصت و مجالی و با هر بهاء و بهانه‌ای تمام نیروها و امکانات خصوصی و عمومی را برای پیروزی کاندیداهای مورد حمایت خویش و حمله به پزشکیان به کار بستند و همان‌هایی که از تریبون‌های عمومی و خصوصی همگان را از خطر هولناک انتخاب احتمالی پزشکیان بر حذر داشته و با کلام و رفتار خویش مردم را از انتخاب احتمالی پزشکیان هشدار و انذار می‌دادند، اینک رنگ عوض کرده‌اند و همت مضاعف‌شان را بر حفظ اوضاع موجود و ابقای مسؤولین فعلی یا انتصاب نیروهای تحت حمایت خویش بر جایگاه نماینده‌ی عالی دولت در استان فارس بسیج کرده‌اند. بله درست خواندید: نماینده‌ی عالی دولت. نماینده‌ی عالی دولتی که با برگ برگ رای‌های مردم برآمده است تا همین مدیران و مریدان‌شان هر چه زودتر زحمت کم کنند و با رفتن‌شان امیدهای مردم را زنده کنند.

و این درد بی‌درمان و بغض حجیم مانده در گلوی استان عزیز و خسته و تنها مانده‌ی ماست.

این نوشته را برای ثبت در تاریخ و برای بازخوانی در روزهای آتی می‌نویسم.

استان پهناور ما برای رهایی از این گروگانگیری‌ها و گروه‌گرایی‌ها و برای نجات از بندبازی‌ها و باندبازی‌های همیشگی که این همه زخم‌های ضخیم بر قامت خسته‌ی فارس وارد کرده است، بیش از همیشه به خون تازه و انرژی‌های جدید برای تصدی مسؤولیت ارشد استان و سایر کرسی‌های مدیریتی نیاز دارد. استاندار فارس اگر فاقد نشانه‌های خلاقانه و انگیزه‌های جانانه و جوانانه باشد، و اگر معتقد به بهره‌گیری از نیروهای خلاق، نوگرا و سرشار از انرژی جوانانه برای تصدی مسوولیت‌های سیاسی، اجرایی، اجتماعی، عمرانی و اقتصادی و فرهنگی نباشد، اگر بر وفاق همه‌ی متخصصان و نخبگان سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و دانشگاهی استان اعتقاد راسخ نداشته باشد و اگر شخصی باشد که به جای ادای دین به عموم مردمان استان، خود را مدیون لابی‌ها و گروه های همیشگی پیشین بداند، آخرین امیدها و فرصت‌های باقی مانده را هم تباه خواهد کرد درست همچون همان مدیران ارشد پیشین، همان آزموده‌های نامطبوعی که متبوع و مدیون جمع‌ها و گروه‌های چند نفره و احزاب دو سه نفره بوده‌اند و هنوز هم دارند فرصت‌ها و امیدهای ما را نردبان تمامیت خواهی تمام نشدنی‌شان می‌کنند. امیدوارم همه‌ی تصمیم‌گیران و تصمیم‌سازان همه‌ی مصالح گروهی را کنار گذاشته و برای مصالح اصیل این سرزمین کهن‌، این حقیقت‌ها را آیینه‌ی اراده‌ی خویش کنند و برای این استان پهناور که بیشترین تنوع جمعیتی و قومی را در تاریخ و جغرافیای کهن خویش جای داده است، استانداری کارآمد، خلاق، مردمی و باورمند به نخبگان و دانشگاهیان جوان و سرشار از انرژی برگزینند.

خستگی و ناامیدی از مردمان عزیز استان عزیزمان دور باد. آمین

/پایان متن/